سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

خدا شریک نداره پس....!

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا شریک نداره پس....!


مجتبی جوان خوبی بود! جوانی با استعداد در یک کارگاه گلابگیری!
نه اینکه خطایی از او سر بزند نه! اما با صاحب کارش حرفش شد و در نتیجه او را از سر کار بیرون کرد!
مشکل اصلی هم پول بود!

مجتبی حقوق بیشتر می خواست و صاحب کارش هم معتقد بود یک شاگرد می خواهد با حقوق کم!(چیزی که الان متاسفانه بسیار زیاد شده!)

مجتبی با یکی از دوستانش شراکتی را بوجود آوردند بدین شکل که او سرمایه گذاری کند و هزینه های مصرفی ماهانه کارگاه را هم متقبل شود و از طرف دیگر انجام کارهای گلاب گیری و فروش محصول بعهده مجتبی باشد!
سود این شراکت نیز بصورت پنجاه پنجاه بین طرفین تقسیم شود!
این کار صورت گرفت و شراکت پا گرفت!

-----------------------------

همه مجتبی را سرزنش می کردند!
همه می گفتند: اگه شریک خوب بود، خدا هم شریک داشت(نعوذ بالله)
همه می گفتند: مثلا همه شرکتهای تعاونی که با هدف کسب سود و ارائه خدمات برای کارکنان دولت ایجاد شده ( و یا سایر نهادها) اکثرا به یک بنگاه اقتصادی ضعیف مبدل شده !
و اگر  شراکتی هم خوب از آب درآمده بدان علت بوده که همه اعضاء سهم خودشان را به یکی فروخته اند و رفته اند!(یعنی فاتحه شراکت خوانده شده!)

مجتبی حرف همه را قبول نکرده بود!
مجتبی معتقد بود که در این برهه ی بعد از اخراجش؛ بهترین راهکار برای اشتغال خودش؛ شراکت است! و هر شراکتی که جدی گرفته شود حتما سود هم خواهد داشت!

---------------

ده سال مجتبی با دوستش شراکت داشت و کسب و کار آنها هم بسیار خوب گرفته بود.
اما کم کم فکری مثل خوره به جان مجتبی افتاد! فکری که به او می گفت:
آخه چرا باید تو تنها کار کنی و محصول تولید کنی و بفروشی اما سود آن با شریکت نصف شود!
آیا او بخاطر سرمایه گذاری اولیه و تامین هزینه های جاری حق دارد که نصف سود را دریافت کند!
(آیا درسته که من اینجا جون بکنم اما پولهام نصف بشه!!)

این افکار بر مجتبی قصه ی ما هجوم آورد و او را به واکنش واداشت! عده ای حرفهای مجتبی را به گوش شریکش رساندند و خوشبختانه او آدمی با گذشت بود و با توجه به آنکه کارگاه سود خوبی هم داشت؛ پیشنهاد مجتبی را مبنی بر خرید دستگاههای گلابگیری قبول کرد و کل گارگاه متعلق به مجتبی شد!
اینطوری شراکت ده ساله تمام شد!
انگار حرف مردم درست بود که به مجتبی از روز اول گفته بودند:
اگر شراکت خوب بود؛ خدا هم .....

-------------------------

ما جرای فوق  سه نکته دارد:
یک
داشتن روحیه جمعی و شراکت در تجارت خوب است!!!(گاهی وقتا چشم بسته غیب میگما!!)
دو
داشتن روحیه گذشت از روحیه جمع گرایی بهتر است چرا که اگر در شراکت ایجاد شده یکی از طرفها؛ احساس کند ظلم در حقش میشود و بخواهد قرار اولیه را فسخ کند؛ تنها گذشت است که این مسئله را ختم به خیر می کند!

سه
هیچ وقت باورهای عامیانه را با اعتقادات توجیه نکنیم!
بله درست است که شراکت؛  داشتن روحیه جمع گرایی توام با گذشت را نیاز دارد و سخت این پارامترها شکل میگیرد و سخت تر هم پایدار می ماند  اما توجیه این مسئله با اعتقادات صحیح نیست که مثلا بگوییم خدا هم شریک ندارد!!پس ....
(یا مثلا دیده اید افرادی را که تجدید فراش می کنند و همه دلیل آنها هم این است که: مگه پیامبر چند تا زن داشت و من چند تا؟! 
یکی نیست بهشون بگه:آخه مگه همه ی کارها تون مثل پیامبره!)

نظرات 4 + ارسال نظر
علی علیزاده یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ق.ظ

سلام
موافقم باهاتون
الان که دیگه رسم شده جایی که نفع باشه پشت اسلام پیامبر پنهان میشن جایی هم که نفع نباشه قوانین رو عوض میکنن

سلام
اینکه همیشه خوب و بدمون را توجیه مذهبی میکنیم به ضرر اسلام تموم میشه!

زهرا یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:15 ب.ظ

با سلام و عرض احترام خدمت برادر بزرگوار جناب اقای صانعی

یک : داشتن روحیه جمعی و شراکت از ملزومات و واجبات یه کار گروهی و شراکتیه .افت بزرگ یه کار شراکتی همین نداشتن روحیه جمع گرائی و کار گروهیه.مثال خیلی ملموسش میشه مردم ژاپن!

دو:داشتن روحیه گذشت و چشم پوشی از یه سری مسائل گروهی هم از ملزومات کار شراکتیه. در واقع برای یک کار شراکتی گاهی لازم از یه سری مسائل چشم پوشی کنی و یه سری حرفا رو نشنیده بگیری. (چیزی که توی ایران متاسفانه خیلی به ندرت دیده میشه !!)

سه :دخالت دادن باورهای عامیانه چه در امر شراکت از هر نوعش (کار ؛زندگی مشترک؛ .... ) و چه مسائل دینی چه زندگی شخصی ؛در کل در هر امری از اشتباهات بزرگ هر جامعه و گروه و خانواده و شخص حساب میشه .
مخصوصا برداشت شخصی و تفسیر به رای کردن از دین و قران و ایات و احادیث . اگه درست یادم باشه شما توی مطلب "آیا آقایون سر و ته یه کرباسند؟ " هم گریزی به این مطلب داشتید:
""اینکه قرآن گفته الرجال قوامون علی نساء را یه جوری ترجمه و تفسیر کنیم که کارهای آدمهای پستی مثل این یارو توجیه بشه، ظلم به قرآن نیست؟!! ""
مظلومیت اسلام و قران و اهل بیت از روزی شروع شد که افراد سعی کردن برای رسیدن به امیال وخواسته های شخصی و منافعشون از دین استفاده ابزاری کنن و برای اشتباهاتشون توجیه دینی پیدا کنن !!

اقا مجتبی قصه شما هم با اینکه اگه خام حرفای دیگران نمیشد بهتر بود ولی در کل از نظر من شاید اینطوری باعث پیشرفت بیشتر توی زندگیش شد و باعث شد خودش صاحب کار خودش بشه. ولی خدائیش 10 سال هم برای یه کار گروهی و شراکتی مدت زیادیه و خوش به حالشون که تونستن 10 سال کنار هم بدون حرف و حدیث و سوء ظن به همدیگه سر کنن .

بازم تشکر از توجهی که همیشه نسبت به این مسائل دارید و مطالب زیباتون

سلام! خوبی؟
کاملا موافقم که گفتید«مظلومیت اسلام و قران و اهل بیت از روزی شروع شد که افراد سعی کردن برای رسیدن به امیال وخواسته های شخصی و منافعشون از دین استفاده ابزاری کنن و برای اشتباهاتشون توجیه دینی پیدا کنن !!»
خداوند به دلهایمان نورانیتی عطا کند !(در سایه عمل مخلصانه !)

فرهادسیمین دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:52 ق.ظ http://deldaar.ir

سلام
از اونجایی که هنوز تو فضای یادداشت قبلیم نظرکذاشتن برای این یادداشت رو به افکار عمومی واکذار میکنم

سلام
ان شاءالله موفق باشی!

بهزاد رنجبران سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1401 ساعت 12:25 ب.ظ

باسلام
اولا اینکه چون خدا شریک ندارد ما هم نباید داشته باشیم یک جمله کفرآمیز است چون ما خدا نیستیم که بخواهیم شریک نداشته باشیم. اتفاقا در آیه ۳۲ سوره طه حضرت موسی (ع) از خداوند رسما درخواست شریک برای خودش می‌کند. (وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی). پیامبر اسلام (ص) هم با تاسی به همین آیه از خداوند درخواست کردند تا حضرت علی (ع) (وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی) او باشد.
دوم: مجتبی مثل بچه آدم می‌توانست پیش شریکش برود و درخواست فسخ (پایان قرارداد با شرایط ذکر شده در آن) و یا اقاله (برهم زدن قرارداد بدون پرداخت وجه التزام) را بکند. نیازی به این همه غرغر کردن نبود.
سوم: در هر قراردادی از ابتدا به فکر پایان آن باشیم. مثلا مجتبی می‌توانست مدتی برای قرارداد تعیین کند. مثلا بگوید پنج سال شراکت، یا شریک او خرید وسایل گلابگیری را شرط پایان قرارداد تعیین کند.

سلام سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد