سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

حقیقت سحر و کهانت چیست+حدیث+داستان جالب

علامه طباطبایی رحمه الله علیه در تفسیر آیه 102 سوره بقره و در بحثی فلسفی؛ کارهای خارق العاده را به چند بخش تقسیم می کند:

 

*کارهای خارق العاده که در اثر تمرین و ممارست بدست می آیند مثل بند بازی(راه رفتن روی طناب)

 

*کارهای خارق العاده که علت طبیعی دارند ولی عموم مردم آنرا نمی دانند مانند کسی که خود را داخل آتش می اندازد ولی نمی سوزد زیرا قبلا بدنش را با یک ماده غیر قابل اشتعال آغشته کرده است.

 

*کارهای خارق العاده ای که به علت سرعت زیاد انجام آن؛ افراد متوجه علت حقیقی نمی شوند مانند تردستی

 

*اما کارهای خارق العاده ای هم هستند که معلول اسباب عادی نیستند مثلا پیشگویی برای آینده یا ایجاد محبت یا ایجاد دشمنی بین دو نفر و یا احضار ارواح و یا کارهایی که مرتاضها انجام می دهند که علامه معتقد است این نوع کارها محصول علم قطعی ویقینی ست  و در نتیجه اراده قوی صورت می گیرد!

 

برای مثال می گوید: اطباء قدیم بواسطه تلقیناتی که به مریض می کردند؛ بیماریهای خطرناکی را معالجه می کردند. یعنی مریض خوب می شد بواسطه آنکه به ذهنش تلقین شده بود که شفا گرفته است و بیماری از بدنش رفته است!(این تلقینات از تاثیر اراده طبیب در آن مریض حاصل می شد!)

 

ایشان می گویند: حتی شما هم اگر یک مدت به خودتان تلقین کنید که چیزی یا شخصی در برابر شما حاضر است و شما آنرا با چشم خود می بینید و این مطلب را در خیال خود تصور کنید  و آنچنان متوجه این موضوع شوید که توجه به هیچ چیز دیگر نداشته باشید؛ در آن صورت بخوبی آن چیز یا کس را خواهید دید که در مقابل شما حاضر است!!

 

این تلقینات به خودتان؛ نتیجه آن است که به این مطلب یقین داشته باشید و اراده تان قوی باشد!

 

سوال: تفاوت سحر با معجزات انبیاء و یا کرامات علما در چیست؟!

 

کسی که دارای چنین اراده قوی باشد که متکی به خود و شخصیت خودش باشد؛ نیرو و تاثیر آن محدود و مقید است.( محدود به آنچه تمرکز کرده و مقید به شرایطی که این نوع سحر دارد.)

 

اما اگر صاحب اراده قوی متکی به خدا و نه خودش باشد؛ چنین اراده مقدسی هیچگونه استقلالی از خود ندارد(توحید افعالی) ولی تاثیرش حد وقیودی ندارد!

 

اراده متکی به خود(نوع اول) که با  اوراد خاص همراه است را سحر گویند و اگر این اراده متکی به جن یا روح باشد آنرا کهانت گویند.

 

اراده متکی به خدا(نوع دوم) اگر برای اثبات عجز دیگران کاری صورت دهد معجزه می گویند و اگر بر اثر دعا و غیرتحدی(برای اثبات رسالت نباشد) کرامت نامیده می شود.

 

+دو حدیث پیرامون کهانت:

 

امام صادق می فرمایند: کسی که کهانت کند و کسی که نزد کاهن برود تا برایش کهانت کند از دین محمد(صلی الله علیه و آله) خارج شده است!

 

همچنین ایشان می فر مایند:پس از آنکه شیاطین و اجنه از صعود به آسمانها منع شدند(بعد از ولادت رسول خدا) دیگر از امور آسمانی نمی توانند کسب خبر کنند و فقط امو جزئی زمینی و آنهم بطور ناقص ممکن است خبر دهند و چنانچه در بین بشر راستگو و درغگوست در بین طائفه جن هم هست! بنابراین هیچ اعتمادی به قول کاهن نیست!

 

+یک داستان جالب

 

در کتاب قصص العلماء آمده است که در زمان شاه عباس فرد ساحری را از فرنگ فرستادند که این ویژگی را داشت که آنچه در دست کسی پنهان بود را خبر می داد!(در واقع این فرد برای تضعیف اعتقاد مردم ایران به اسلام و تقویت آیین مسیحیت فرستاده شده بود.)

 

این فرد را با ملا محسن فیض روبرو می کنند و قرار می شود ملامحسن فیض چیزی را در دست بگیرد؛ تا آن مرد آنرا بگوید!

 

فیض (رحمه الله علیه) شیئی را در دست می گیرد و آن مرد ساحر  مدتی به فکر فرو می رود و نهایتا ساکت باقی می ماند!فیض به او می گوید: چرا عاجز شدی؟

 

آن مرد می گوید: عاجز نشدم! بلکه می بینم قطعه ای از خاک بهشت در دست توست و متحیرم که خاک بهشت کجا بوده و چگونه بدست تو رسیده است؟!!(در حالیکه هنوز قیامت بر پا نشده است!)

 

 

فیض می گوید:راست گفتی! آنچه در دست من است تربت خاک قبر حسین(علیه السلام) است که فرزند زاده پیامبر است. اکنون چون خودت گواهی دادی که خاک تربت فرزندزاده پیامبر ما همان خاک بهشت است؛ پس باید مسلمان شوی!

آن مرد ساحر گفته فیض را تصدیق می کند و مسلمان می شود!