سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

ای کاش ما را رخصت زیر و بمی بود

بسم الله الرحمن الرحیم


ای کاش ما را رخصت زیر و بمی بود!


جوانتر که بودم به موسیقی سنتی خودمان خیلی علاقه داشتم! هنوز صدای آقای سراج و آقای ناظری بسیار برایم خاطره انگیز است. آن روزها وقتی از درس خواندن خسته می شدم و یا گاهی می خواستم برای مطالعه تمرکز پیدا کنم؛ نوار کاست این دو همدمم می شد!


انصافا موسیقی سنتی ما با اشعار حافظ و سعدی و مولانا خوب جفت و جور می شود و گویی این زیر و بمها از همانجا کوک  شده اند!


هنوز هم گاهی این آواز آقای سراج با مثنوی زیبای علی معلم در گوشم نجوا می کند که:


ای کاش ما را رخصت زیر و بمی بود

چون نی به شرح عشق بازیمان دمی بود


این نی عجیب شیرین زبانی یاد دارد

تقــریـــر اســـرار نهــــانی یـــــاد دارد


در غصه هایش قصه ی پنهان بسی هست

در دمدمه ی او عطر دم های کسی هست


زان‌ خم‌ به‌ عیاری‌ چشیدن‌ می‌تواند

چون‌ ذوق‌ می، دارد کشیدن‌ می‌تواند


خود معرفت‌ موقوف‌ پیمانه‌ است‌ گویی‌

وین‌ خاکدان‌ بیغوله‌ می‌خانه‌ است‌ گویی‌


تقدیر میخانه‌ است‌ با مطرب‌ تنیدن‌

از نای‌ شکر جستن‌ و از دف‌ شنیدن‌


لکن مرا استاد نایی دف تراشید

نی را نوازش کرد و من را دل خراشید!


زان زخم ها رنگ فراموشی است با من

در نغمه ام جاوید و خاموشی است با من

مثنوی هجرت علی معلم


این روز ها دیگر عشق به موسیقی سنتی فرو کش کرده است و فقط در ماشین و در هنگام رانندگی طولانی مدت –بجهت آنکه خوابم نبرد!!- صدای محمد اصفهانی همدمم می شود!(با عرض عذر خواهی از آقای اصفهانی!)


بهر حال هر سن و سالی اقتضایی دارد!

----------------------

روزی دوستی به کنارم آمد و فلش مموری را به من داد و گفت: پاکش کن!(تطهیر نما!!)


گفتم: مگه توش چیه؟!


گفت: تازه ماشین خریدم ! برای سیستم صوتی آن این فلش را گرفتم اما چشمت روز بد نبینه که چه چیزهایی داره!!


رگ فضولیم گُل کرد و بجای آنکه گزینه DELETE  را انتخاب کنم گزینه ‍CUT  را انتخاب کردم(!!)  و گوشه ای از هارد سیوش کردم!(خلاصه فلش را طیب و طاهر تحویل طرف دادم!!)


چند مرتبه  به موسیقی داخل آن فلش گوش کردم! اولش می گفت: ساسی ساسی... و بعدش می گفت: حسین مخته و یا نقطه!(تردید از بنده است!!)


و شروع کرد به اراجیف بهم بافتن!(خدائیش بعضی جاهاش هم بامزه و خنده دار بود!!)

باور کنید همین چند دقیقه برای سردرد گرفتنم کافی بود! واقعا نمی دانم بعضی چطوری این آهنگهای تند را با ولوم بالا گوش می کنند؟!( یا اونا خیلی لارجند و یا من خیلی اسمال!!)

--------------

آقای جوادی آملی می گوید:


وقتی در درس استاد الهی قمشه ای حضور می یافتیم بعد از اتمام درس از استاد اجازه می گرفتیم که یکی از شاگردان هر شب یکی از غزلهای خود استاد را برای ما بخواند و ایشان هم اجازه دادند!


گاهی همین مناجات؛ روح یک جوان را اداره می کند . گاهی یک غزل یا قصیده کمبودهای درونی را ترمیم می کند!(با موسیقی البته زودتر این زخمها  جوش می خورد!)


لذتی که انسان از یک غزل خوب می برد هرگز از ترانه نمی برد! ترانه سمی ست که لذت کاذب ایجاد می کند اما غزل شهد است که لذت صادق ایجاد می کند و تا آخر پیری با انسان  هست (مثل آن مثنوی علی معلم و آواز آقای سراج!)
غزل حافظ و سعدی از این قبیل است!

-------------------

امام کاظم می فرمایند: به هر صدایی که گوش دهی؛ برده او هستی!


روح و روانمان را به صداهایی که هیجان کاذب ایجاد می کنند  ارزان نفروشیم!