سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

ای عقلای ایران! اگر طالب حفظ ایران هستید...

بسم الله الرحمن الرحیم

ای عقلای ایران! اگر طالب حفظ ایران هستید...


یکی از دغدغه هایی که از قدیم الایام در کشور ما بین اندیشمندان به بحث گذاشته شده و در بین نزاع های سیاسی هم سر باز کرده است، شاه بیت یا جمله کلیدی  برای نجات و سعادت ایران است!

از نظر روشنفکران غربزده(که برای مثال عباراتی را از میرزا ملکم خان می آورم) این جمله کلیدی این است :

«ای عقلای ایران!
ای صاحبان غیرت!
اگر طالب  حفظ ایران هستید؛ بی جهت خود را فریب ندهید و در صدد اختراعات تازه نباشید!
«تلگراف» را همانطور می توان ساخت که فرنگی ساخته است(تلگراف آن روزها در حکم پیشرفته ترین وسیله ارتباطی بوده!)
این «مجلس» را همانطور می توان ترتیب داد که فرنگی داده است!»

طبق این دیدگاه ما می بایست همانطور که علوم و فنون را از غرب می گیریم؛ راه و روش اداره جامعه و خصوصا قوه قانون گذاری(مجلس) را هم باید از فرنگ کسب کنیم!

اکنون ادمه صحبت میرزا ملکم خان:


« عقل شما در صورتی که بیشتر ار عقل افلاطون(!) باشد؛ باز بدون حکم فرنگی ممکن نیست بفهمید که اداره شهری یعنی چه(!)
خلاصه الان آن چیزی که اعظم موانع ترقی ایران شده است این است که وزرای ما عقل خود را بر علوم فرنگستان ترجیح می دهند(!).
اگر وزرای ما بر عظمت این خبط (اشتباه)  ملتفت می شدند ایران در یک ماه(!!!) نظم می گرفت.
در این چهار هزار سال از عقل وزرای خود هر چه قدر لذت و منفعت بردیم بس است(!)
حال اقتضاء مروت این است که عقل خود را فی الجمله آسوده بگذاریم و یک قدری هم از عقل  وزرای خارجه( کشورهای غربی) استعمال کنیم»

شدت شیفتگی میرزا ملکم خان به غرب آدم را متحیر می کند! 


هنوز هم  افراد قابل توجهی هستند که با ادبیات بروزتر و امروزی تر تقریبا همین حرفها را بیان می کنند و معتقدند که تنها با شیوه های غربی ست که ایران را می توان نجات داد و همانطور که غرب در فنآوری پیشرفت کرده و باید سرمشق ما قرار گیرد؛ در مدیریت و اقتصاد و .. نیز باید الگوی ما باشد.

---------------------------

بیاد دارم با دوستی بحث می کردیم  و او منکر بود که غرب؛ روش قلدر مابانه  و ستیزه جویانه در مقابل دیگر کشورهای مستقل دارد  و دلیل حرفش را با این مثال بیان می کرد:

«مگه دیشب توی تلویزیون؛ خودت ندیدی که یک ناو آمریکایی برای نجات یک نهنگ که در میان یخ ها گیر کرده(!!) به قطب شمال رفته!  اینا برای حیوانات هم ارزش قائلند چه برسه به انسانها!»

البته درست می گفت!! چون از نظر آمریکائیها مردم عراق و افغانستان و ... از حیوانات هم پست ترند چرا که راحت آنها را می کشند!!

نوعا این افراد دلباخته به تمدن غرب؛ چشمشان را براحتی بر روی چنین حقایقی می بندند!

----------------------

نتیجه:



اولا:
هیچ کس نمی تواند منکر پیشرفتهای بزرگ علمی و صنعتی در غرب شود که اگر منکر شود؛ از حماقت است!
هیچ کس هم نمی تواند منکر تجارب خوب مدیریتی و اجرایی در غرب باشد که اگر منکر شود از تعصب است!
هیچ کس هم نمی تواند منکر شود که تجارب خوبی برای ایجاد نهادهای جدید اجتماعی مانند بیمه و بانک و ... در غرب وجود دارد که باید آنها را در نظر گرفت که اگر در نظر گرفته نشود از بی تدبیری ست!

ثانیا:

هیچ کس نمی تواند توجه به پارامترهای بومی و در نظر گرفتن فرهنگ و باورهای اجتماعی یک مردم را در برنامه ریزی ها در نظر نگیرد که اگر صرفنظر کند از یکسونگری ست!

هیچ کس نمی تواند منکر شود که ممکن است شیوه ای کارامد و بدیع بوجود آید که میابر بوده و راه را برای وصول به هدف سریع سازد که اگر توجه به نوآوری در علوم مدیریتی در نظر گرفته نشود و تکیه فقط بر روشهای غربی باشد؛ از خود باختگی ست!

هیچ کس هم نمی تواند برای بشر سعادتمندی بیاورد مگر آنکه در جهانبینی اش دنیا را بهمراه آخرت در نظر بگیرد که در غیر اینصورت؛ معنای حقیقی پیشرفت جز ضلالت نخواهد بود!


----------------------------------------


پس جمله میرزا ملکم خان را باید اینگونه اصلاح کرد:

ای عقلای ایران !

اگر طالب حفظ ایران هستید؛

نه خودباخته به غرب و شیفته دستاوردهایش باشید!

و نه متعصبانه به تجارب آنها بی اعتنایی کنید!


نظرات 1 + ارسال نظر
فرهاد سیمین شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:07 ب.ظ http://siminfar.persianblog.ir

سلام
و کذلک جعلناکم امتا وسطا

سلام
آفرین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد