سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

سلام قولا من رب رحیم

این وعده خداست بر بهشتیان: سلامی از جانب پروردگار مهربان

داستان دکتر معین و دختر هیپنوتیزم شده!

مجموعه حرفهای خودمانی برای خدای عزیز!(2)

 

شناخت خدا از روی دنیای غیر محسوسات:

 

وقتی صحبت از ماوراء طبیعت می شود ذهن انسان مشوش می شود چرا که ارتباط گیری با آن هرچند ممکن است؛ اما آسان و سهل نیست!

مثلا روح چیست؟! یا ملائکه چگونه موجوداتی هستند؟! و یا خدا کجاست؟! اینها سوالاتی هستند که در دنیای محسوسات نمی توان پاسخی برای آن پیدا کرد .

 

معمولا آدمها با حواس ظاهری با محیط پیرامون رابطه برقرار می کنند و با همین حواس پنج گانه در عالم طبیعت کنکاش می کنند و به قوانین آن پی می برند و در نتیجه؛ فیزیک و شیمی و پزشکی و ... شکل می گیرد!

به همین علت اُنس انسان با حواس ظاهری؛ پذیرش حقیقتی آن سوی جسم؛ سخت و دشوار جلوه می کند اما خوشبختانه تجاربی مانند هیپنوتیزم و .... نیز وجود دارد که  بسیاری از دانشمندان بر صحت آن اتفاق نظر دارند و در نتیجه می توان این تجارب را به نوعی علمی فرض کرد که موید وجود بُعد مهم دیگری در هستی ست! دنیای غیر محسوسات!!

 

----------------

استاد شهید مطهری در کتاب نبوت به نقل از دکتر معین رویدادی را در این رابطه نقل می کند:

دکتر معین می گوید:

فرانسه که بودم یک بچه فرانسوی را در پیش چشم من خواب کردند!( هیپنوتیزم)

 

بعد ازمن پرسیدند که از او (دختر بچه) چه می خواهی؟!

من گفتم : او را به تهران بفرستید!

با شگفتی دیدم که دختر بچه ای که اصلا ایران نیامده به خوبی میدانها و خیابانهای تهران را برایم توصیف می کند که چه شکلی ست و چه مجسمه ای دارد و ....

(تا اینجا ممکن است کسی توجیه کند که ماجرا ساختگی ست یعنی مثلا با عکسهایی آن دختر بچه را توجیه کرده باشند! اما ادامه ماجرا واقعی بودن رویداد را اثبات می کند!)

دکتر معین می گوید به آنها گفتم که روح دختر بچه را به فلان مکان در تهران بفرستید که در واقع خانه ما آنجا بود!

شخص هیپنوتیزم کننده به آن دختر تلقین کرد و آن دختر بچه به منزل ما در تهران رفت و توصیف کاملا درستی از داخل خانه و حتی شرح دقیقی از چهره همسرم دادو گفت الان خوابیده است!

اما یک چیز گفت که بنظرم درست نبود و آن این بود که به داخل یکی از اتاقها رفت و گفت خالی ست درحالیکه آن اتاق کتابخانه من بود و باید پر از کتا ب می بود!

اما بعدا با تهران مکاتبه کردم و از خانمم پرسیدم که فلان روز و فلان ساعت مشغول چکاری بودی؟

خانمم در پاسخ نوشت بدون اجازه شما؛ کتابهای کتابخانه را بیرون بردیم تا آنجا را نظافت کنیم و بعد به علت خستگی من خوابیدم!(که کاملا حرفهای آن دختر بچه را تصدیق می کرد!)

------


منظور من از نقل رویداد بالا این است که اینگونه تجارب علمی موید وجود حقایقی ست که هرچند با چشم ما دیده نمی شود اما وجود دارد!

درداستان بالا ؛ روح یک دختر بچه از فرسنگها دورتر خبر می دهد در حالیکه از حواس پنج گانه ظاهری هیچ استفاده ای نشده است!

البته این تجارب تنها برای آن دسته از آدمهاست که عنادی با خودشان ندارند وگرنه برای فردی که می خواهد وجود حقایق غیر حسی را با حواس حسی ببیند؛ هیچ فایده ای نخواهد داشت؛ هرچند آن فرد در یک رشته علمی دانشمند هم باشد!

 

--------------------

 

دقت کنیم که خدای هستی خالق عالم محسوسات و عالم غیر محسوسات  است و ذات پاکش منزه از آن است که آن را در ردیف عالم غیر محسوسات قرار دهیم!

اما هرچه کنکاش ما بر روی عالم غیر محسوسات بیشتر باشد؛ عظمت خالق را بیشتر درک می کنیم! زیرا عالم غیر محسوسات که در تعابیر دینی؛ عالم ملکوت نامیده می شود؛ قدرت و عظمت بیشتری نسبت به عالم ظاهری نهفته است !(مثل قدرت آن دختر بچه – یا مثل آن داستان علامه طباطبایی و حورالعین که قبلا نقل کردیم که نشانه تعالی روح یک انسان است!)

-----------------------

 

از خدا بخواهیم دریچه ای به عالم ملکوت برایمان بگشاید تا عظمت خلقش را درآن عالم نیز بیشتر و بهتر درک کنیم و درنتیجه ذلت عبودیتمان در پیشگاهش بیشتر و بهتر گردد. ان شاءالله



وکذالک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض ولیکون من الموقنین-انعام75

و اینچنین ما به ابراهیم ملکوت (باطن) آسمانها و زمین را نشان دادیم تا به مقام اهل یقین برسد