-
دستت درد نکنه اوسا کریم!
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 17:22
بسم الله الرحمن الرحیم دستت درد نکنه اوسا کریم! آخر شب بود! گوشه اتاق نشسته بودم و یکسره میگفتم: خدا جون ! قربونت برم! دستت درد نکنه! لحظات ترسناکی را پشت سر گذاشته بودم! گاهی لحظات خطرناک؛ چند لحظه بیشتر طول نمی کشد اما ساعتها؛ فکر تو را به خودش مشغول می کند! درست مثل وقتی که با خستگی زیاد رانندگی می کنی و کم کم...
-
آیا آقایون سر و ته یه کرباسند؟!
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 10:46
بسم الله الرحمن الرحیم آیا آقایون سر و ته یه کرباسند؟! خیلی بی مقدمه گفت: واقعا شما مردها سر و ته یک کرباسید؟! درسته؟! راستشو فقط بگو؟! حرف تو حرف نیار و مغالطه نکن! باز گفت: یعنی حالا که زن یه موجود ضعیفتره(اون می گفتم! من نگفتم!) شما مرها باید متحد بشین و یکصدا بهش زور بگید و ظلم کنید!! باز گفت: یعنی اسلام گفته که...
-
می دونستید شما با من فامیلید؟!
سهشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1391 18:37
بسم الله الرحمن الرحیم می دونستید شما با من فامیلید؟! یکی با لبخند بمن گفت: خبر داشتی که با هم فامیلیم؟! با تعجب گفتم: نه! فکر نکنم من با شما نسبتی داشته باشم! گفت: ای بیخبر! یعنی می خوای بگی که نمی دونستی مادر بزرگهامون لباسهاشون را که می شستند و می انداختنش روی بند لباس؛ با یه آفتاب لباسهاشون خشک میشده! دیدم که طرف...
-
مسئله های سختی که باید یاد گرفت!
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1391 22:42
بسم الله الرحمن الرحیم مسئله های سختی که باید یاد گرفت! چندین سال قبل از دوستی خواستم که کسی را بمن معرفی کند تا بتوانم از راهنمائیهای اخلاقیش استفاده کنم! آن دوست؛ آقای خوشوقت را معرفی کرد! خدمت آقای خوشبخت در مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام رسیدم و طلب راهنمایی کردم! ایشان طبق معمول که به همه مراجعینشان می گویند به...
-
اون روزی که بچه ی خوبی بودم!
شنبه 16 اردیبهشتماه سال 1391 17:06
بسم الله الرحمن الرحیم اون روزی که بچه ی خوبی بودم! جمعه صبح داشتم همینطور الکی توی فضای مجازی قِل می خوردم که گوشیم زنگ زد! حسین آقا بود! یادآوری کرد که باید بریم و یه مسئله شرعی رو از یه روحانی بپرسیم. با خودم گفتم: خوب شد از این علافی نجات پیدا کردم و لاقل یه کار مثبت امروز انجام میدم! پیاده راه افتادم! به خونه...
-
زبان توصیف سخت افزار –از نوع کتابیش!!-
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1391 12:48
بسم الله الرحمن الرحیم زبان توصیف سخت افزار –از نوع کتابیش!!- فرض کنید به تراشه خاصی نیاز دارید که عمکرد خاصی را باید انجام دهد ولی در بازار فروش قطعات الکترونیک چنین تراشه ای با این عمکرد؛ وجود ندارد! شما به عنوان یک مهندس الکترونیک و یا سخت افزار؛ یک راه حل انتخابی می توانید داشته باشید بدین صورت که از زبان توصیف...
-
توت ترش!
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1391 21:56
بسم الله الرحمن الرحیم توت ترش! جوانتر که بودم گهگاهی با بروبچه هایی که در مدرسه و محراب با هم بودیم قرار می گذاشتیم و ایام تعطیل میزدیم به روستاهای خوش آب و هوای اطراف! الحمدلله دوستانی بودیم همفکر یعنی تفریح ناسالمی نداشتیم!(البته اگه قلیون را به حساب نیارین! که آنهم من اهلش نبوده و نیستم!) خلاصه جمعه ای؛ چند تا...
-
حرفهای یواشکی!!
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1391 22:58
بسم الله الرحمن الرحیم حرفهای یواشکی!! «طرف» وقتی که اومد؛ آشنا بود! خیلی آرام سرش را جلو آورد و یواشکی گفت: مهندس! الان این مودم را جوری تنظیم کردی که خودش صاف بره توی اینترنت؟! منم خیلی یواشکی جوابش را دادم و گفتم: آره! خیالت راحت! مرورگرت را اجرا کن-فایر فاکس ؛ کروم، یا همون اینترنت اکسپلورر- با اینترنت پرسرعت صاف...
-
شله زردِ بشدت خجالتی!
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1391 19:09
بسم الله الرحمن الرحیم شله زردِ بشدت خجالتی! خجالت واکنشی درونی ست که انسان در مقابل دیگران بروز میدهد در صورتی که مثلا کار بدی در مقابل آنها انجام داده باشد. اما یک آدم خجالتی و کمرو؛ انگار در مقابل همه آدمها خودش را مقصر میداند(!) و یک احساس همیشگی کوچکی و یا شرمندگی در مقابل آنها دارد! خجالتی ها را من خوب درک...
-
یادم ترا فراموش!
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1391 21:49
بسم الله الرحمن الرحیم یادم ترا فراموش! الله اکبر! بخدا اگه ساعت چهار صبح حرکت کنم؛ هفت صبح تهرانم! خدا بابای مترو را بیامرزه! نیم ساعته میرسم هفت تیر! از اونجا هم تا شرکت یه ربع راهه! خوب شد یادم افتاد؛ میدوون انقلاب هم کار دارم! به خانم کتابدار قول دادم که کتاباش را بخرم! دو تا چک پول پنجاه تومنی هم باید بر دارم!...
-
چهره های دوست داشتنی ولی تکراری!!
پنجشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1391 19:45
بسم الله الرحمن الرحیم چهره های دوست داشتنی ولی تکراری!! وقتی در پیاده رو یک خیابان طولانی و شلوغ قدم بزنید و به چهره آدمهایی که می بینید دقیق شوید؛ هیچکدام از آدمها شبیه هم نیستند! هر کس ترکیبی از چشم و دهان و بینی و ابرو دارد و سفید و سبزه و گندمگون رنگ آمیزی شده است! اما آدمهایی هم هستند که وقتی آنها را میبینیم...
-
فرصتی برای تنهایی!
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1391 23:54
بسم الله الرحمن الرحیم فرصتی برای تنهایی! دو تا پاکت شیر رو برداشتم و گذاشتم روی پیشخوون! پرسیدم: چند شد؟! همینطور که نگاهش رو به دفترش بود گفت: هزارو پونصد! از همان لحظه که وارد مغازه شدم احساس کردم امشب این سوپری محله یه چیزیش شده!! آدم خوب و خوش مشربی بود اما امشب دمغ بود و همینطوری الکی سرش را انداخته بود روی دفتر...
-
آن مرد در باران رفت!
دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1391 00:13
بسم الله الرحمن الرحیم آن مرد در باران رفت! بارش شدید باران از یک طرف و تاریکی شب از طرف دیگر اجازه نمیداد تا زهرا خانه دوستش فاطمه سادات را پیدا کند! رطوبت بر شیشه ها نشسته بود و از داخل ماشین انگارکوچه ها را مه گرفته بود! گفتم: زهرا جان! بیا این گوشی را بگیر و به خونه همکلاسی ات زنگ بزن و آدرسش را بپرس! اونوقت خودم...
-
تخت جمشید دروغه یا راست؟!
شنبه 2 اردیبهشتماه سال 1391 18:41
بسم الله الرحمن الرحیم تخت جمشید دروغه یا راست؟! در سفری که به شیراز داشتم دوستی همراهم بود که بسیار بدبینانه به آثار تاریخی –بخصوص تخت جمشید- نگاه میکرد و میگفت: من که باورم نمیشود این آثار مربوط به آن زمان باشد! این آثار ساخته و پرداخته ذهن آدمهایی ست که اینجا را بازسازی کرده اند و شاه نیز به قصد خودنمایی اینجا را...
-
لطفا لِنگش کنید!!
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 23:35
بسم الله الرحمن الرحیم لطفا لِنگش کنید!! جوانتر که بودم- یعنی درست سال آخر دانشگاه- سه روز در هفته -بعد از ظهر ها- از دانشگاه صنعتی به اصفهان می رفتم تا دوره فیلمسازی را در انجمن سینمای جوان اصفهان بگذرانم! فاصله طولانی را در راه بودم و در طول این مسیر به ایده هایی برای ساخت فیلم کوتاه و یا بلند فکر می کردم و خلاصه...
-
مگه میشه از آقای خامنه ای انتقاد کرد؟!
شنبه 26 فروردینماه سال 1391 23:02
بسم الله الرحمن الرحیم مگه میشه از آقای خامنه ای انتقاد کرد؟! منظور بعضی از پرسش بالا این است که بگویند آزادی برای انتقاد از بالاترین مقام کشور وجود ندارد. این افراد که نوعا همه جا هم راحت حرف خود را می زنند؛ معتقدند: اگر یک کلمه بر علیه او بگویی، فردا صبح در «اطلاعات» باید پاسخ پس دهی آنهم چه جور...! اگر هم فردی با...
-
آن روز در «بند ریگ»
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 11:41
بسم الله الرحمن الرحیم آن روز در «بند ریگ» اگر در حاشیه کویر مرکزی ایران باشید حتما گاهی اوقات از شهر و تجملات ظاهری جامعه ی ماشینی فرار میکنید و بسمت طبیعت-کویر- می روید! کویر را دست کم نگیرید! کویر سرشار از زیبائیهای پنهان است که در ظاهر ساده و یکدست خود؛ آن را پنهان کرده است! آن روز هم به اتفاق دوستان؛ صبح حرکت...
-
آیا هادی هدایت شد؟!
دوشنبه 21 فروردینماه سال 1391 18:21
بسم الله الرحمن الرحیم آیا هادی هدایت شد؟! هیچ وقت نمی توانی حال یک پدر یا مادر مضطرب و نگران را درک کنی مگر آنکه خودت پدر یا مادر باشی! حال و روز پدر هادی هم همینطور بود؛ غیر قابل درک! از زمانی که او در خانه را زد همینطور یکسره حرف زد تا قانع شوم و با هادی صحبت کنم و او را از تصمیمش منصرف کنم! وقتی از من قول گرفت؛...
-
فلاش بک!
شنبه 19 فروردینماه سال 1391 23:06
بسم الله الرحمن الرحیم فلاش بک! گاهی وقتها آدمهایی را میبینی که دوست نداشتی ببینی! نه اینکه از آنها بدت بیاید؛ بالعکس آنها را دوست هم میداری اما چیزهایی را در ذهن به خاطر می آوری که آزارت میدهد! بله! تو به آنها مدیونی و یا به آنها بد کرده ای! بدین سبب وقتی از دور آنها را می بینی؛ راهت را کج میکنی تا چهره به چهره با...
-
دوست دارید چند سال عمر کنید؟!
پنجشنبه 17 فروردینماه سال 1391 10:01
بسم الله الرحمن الرحیم دوست دارید چند سال عمر کنید؟! تا حالا فکر کردید که دوست دارید چند سال عمر کنید؟! (اگه نکردین حالا فک کنین!) پنجاه سال؛ شصت سال؛ هفتاد سال؛..... صد سال.......هزار سال(عمر نوح !) اگر جوان باشید احتمالا طمع زیادی ندارید و مثلا شصت و هفتاد را انتخاب میکنید ولی اگر کمی پا به سن گذاشته باشید و احساس...
-
بفرمایید چای سبز!
سهشنبه 15 فروردینماه سال 1391 18:43
بسم الله الرحمن الرحیم بفرمایید چای سبز! جایی می خواندم که دانشجویی که در ژاپن درس می خواند گفته بود که ژاپنیها به محصولات داخلی خودشان بسیار بیشتر از محصولات خارجی اعتماد دارند(بالعکس ما!) و گفته بود که وقتی چای سبز می خوردم متوجه شدم روی جلدش نوشته: صد در صد داخلی(بالعکس ما که مارکهای معروف چای می نویسند: صد در صد...
-
سمیرا آن دختر زیبارو را دوباره می دیدم!
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1391 20:31
بسم الله الرحمن الرحیم سمیرا آن دختر زیبارو را دوباره می دیدم! 1@ توی اتاق اساتید نشسته بودم و به برنامه کلاسی دانشجویان جدیدالورود ور می رفتم که دختر خانمی آمد و سلامی کرد وکنارم ایستاد! خیلی راحت! نگاه معناداری به او کردم! دختر خانمی بود با یک آرایش غلیظ! نمیشناختمش و تا حالا ندیده بودمش! گفت: منو میشناسی؟! سرم را...
-
آن روزی که خدا؛ خانه اش نبود!
چهارشنبه 9 فروردینماه سال 1391 07:42
بسم الله الرحمن الرحیم آن روزی که خدا؛ خانه اش نبود! وقتی بغضی در گلو داری و از جنس مذکر هم هستی –یعنی احساس غرور میکنی!- خیلی سخت است در کوچه و بازار قدم بزنی چرا که میترسی دوست و یا آشنایی تو را ببیند و با یک احوال پرسی ساده متوجه شدت اندوه و بغض فروخفته در گلویت شود و ناخوداگاه اشک از چشمانت جاری شود! حال و روز سید...
-
رنگ ارغوانی عشق
دوشنبه 7 فروردینماه سال 1391 17:19
بسم الله الرحمن الرحیم رنگ ارغوانی عشق نمیدانم در ایام تعطیلات عید فیلم «به رنگ ارغوان» حاتمی کیا را دیدید یا نه! سوای همه بحثها پیرامون آن؛ موضوعی که برای من جالب بود و فیلم هم به زیبایی به آن پرداخته بود؛«قدرت عشق» بود! واقعا عشق چیست؟ همین عشق مجازی را می گویم!(هر کس در سطح خودش! یکی باید درباره عشق حقیقی صحبت کند...
-
وقتی بریده شد...!
جمعه 26 اسفندماه سال 1390 14:06
بسم الله الرحمن الرحیم وقتی بریده شد...! هم آب داشت و هم غذا! هم خواب داشت و هم کلی دوست و آشنا! اما پیرمرد با بیرحمی او را با چاقویی تیز برید و از همه چیزهای قشنگی که داشت؛ جدا کرد! وقتی دوباره روی زمین قرار گرفت با خودش گفت: با این تن لاغر و نحیفی که دارم؛ یه روز بیشتر دوام نمیارم! یه باد تند اگه بیاد؛ منو پرت میکنه...
-
یک سوال شبه فلسفی: انسان مهمتره یا گاو؟!
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 07:48
بسم الله الرحمن الرحیم یک سوال شبه فلسفی: انسان مهمتره یا گاو؟! مردی جلو یک روحانی سرشناس ظاهر شد و با آب و تاب زیادی شروع کردن خوابی را که دیشب برایش دیده بود تعریف کردن! مثلا : بله! حضرت آقا شما را در خواب دیدم که چقدر نورانی بودید و چقدر در بهشت مقام داشتید و ..... وقتی حرفش تمام شد آن روحانی زیرک که فهمیده بود طرف...
-
چه آرزوهایی درد سر ساز است؟
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1390 07:25
بسم الله الرحمن الرحیم چه آرزوهایی درد سر ساز است؟ می گویند زن دیوانه ای را به دار المجانین بردند! دکتر به همراه پرستاران پیش او رفتند و از حال و روزش سوال کردند! آن زن دیوانه گفت: «خدا را شکر همه چیز دارم! یک شوهر خوش تیپ و خوش لباس دارم که همه زنها بخاطر آن به من حسرت می خورند!! چند تا ماشین هم در خانه ویلایی مان...
-
پیشبینی اولین طرح مجلس نهم
شنبه 20 اسفندماه سال 1390 07:45
بسم الله الرحمن الرحیم پیشبینی اولین طرح مجلس نهم حدس میزنید اولین مصوبه مجلس نهم چیست؟ مثلا ارائه طرحی برای مهار قیمتها و یا کنترل قیمت ارز و ... و یا رفع هر یک از مشکلات اقتصادی جامعه! دغدغه معیشت مردم قطعا یکی از مهمترین دغدغه مسئولان باید باشد چرا که در دین ما معاش و معاد را با هم نگاه کرده اند! اما تصور کنید خدای...
-
دیگه از خستگی هام خسته شدم!
سهشنبه 16 اسفندماه سال 1390 08:21
بسم الله الرحمن الرحیم دیگه از خستگی هام خسته شدم! تا حالا فکر کردید که چرا خسته می شویم؟! آنچه دنیای علم می گوید این است که خستگی بدن بواسطه تولید اسید لاکتیک است که توسط عضلات به هنگام کار کردن و فعالیت روزانه تولید می شود! این اسید توسط گردش خون به تمام بدن می رود و احساس خستگی در تمام بدن و بخصوص مغز بوجود می آید....
-
چرا آدم نمیشی؟!
دوشنبه 15 اسفندماه سال 1390 07:47
بسم الله الرحمن الرحیم چرا آدم نمیشی؟! پیرمردی هست که بسیار مومن و مقید به نماز جماعت است و بواسطه سیمای جذابش او را بسیار دوست می داشتم اما یکبار ماجرایی رخ داد که محبتش در دلم کاهش شدیدی یافت!! یک شب در مسجد پسر بچه ای را دنبالش دیدم و نمی دانم که این پسر بچه چه شیطنتی کرد که پیرمرد عصبانی شد و بسیار تند با او صحبت...